مدیریت زمان


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ خوشه چین خوش اومدین امیدوارم که از مطالبش خوشتون بیاد اینجا میتونین هوشتون رو بررسی کنید خودتون رو روانکاوی کنید خودتون رو زیبا تر کنید اهنگ music گوش کنید چت chat کنید نظرتون رو بگید و......

نظر شما درباره مطالب ...؟


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 82
:: کل نظرات : 53

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 33
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 195
:: بازدید ماه : 919
:: بازدید سال : 2618
:: بازدید کلی : 32680

RSS

Powered By
loxblog.Com

downlod * screen saver * wallpaper * pictur * mobile عکس ، عجایب ، تستها ، روانشناسی ، حکایت

مدیریت زمان
ساعت 14:8 | بازدید : 1125 | نوشته ‌شده به دست منا | ( نظرات )

 

يك كارشناس مديريت زمان كه در حال صحبت براي عده اي از دانشجويان رشته بازرگاني بود براي تفهيم موضوع، مثالي به كار برد كه دانشجويان هيچ وقت آن را فراموش نخواهند كرد.
او همان طور كه روبروي اين گروه از دانشجويان ممتاز نشسته بود گفت : « بسيار خوب ، ديگر وقت امتحان است! » سپس يك كوزه سنگي دهان گشاد را از زير ميز بيرون آورد و آن را روي ميز گذاشت . پس از آن حدود دوازده عدد قلوه سنگ كه هر كدام به اندازه يك مشت بود را يك به يك و با دقت درون كوزه چيد. وقتي كوزه پر شد و ديگر هيچ سنگي در آن جا نمي گرفت از دانشجويان پرسيد : « آيا كوزه پر است؟ » همه با هم گقتند: بله . او گفت : « واقعاً؟ » سپس يك سطل شن از زير ميزش بيرون آورد. مقداري از شن ها را روي سنگ هاي داخل كوزه ريخت و كوزه را تكان داد تا دانه هاي شن خود را در فضاهاي خالي بين سنگ ها جاي دهند. بار ديگر پرسيد : « آيا كوزه پر است؟ » اين بار كلاس از او جلوتر بود، يكي از دانشجويان پاسخ داد : « احتمالاً نه » او گفت : « خوب است » و سپس يك سطل ماسه از زير ميز بيرون آورد و ماسه ها را داخل كوزه ريخت، ماسه ها در فضاهاي خالي بين  سنگ ها و دانه هاي شن جاي گرفتند . او يك بار ديگر همان سوال را تكرار كرد : « آيا اين كوزه پر است؟ » همه كلاس فرياد زدند « نه » . او بار ديگر گفت: « خوب است » در اين موقع يك پارچ آب از زير ميز بيرون آورد

در اين موقع يك پارچ آب از زير ميز بيرون آورد و شروع به ريختن آب در داخل كوزه كرد تا وقتي كه كوزه لب به لب پر شد . سپس رو به كلاس كرد و پرسيد « چه كسي مي تواند بگويد نكته اين مثال در چه بود ؟ » يكي از دانشجويان مشتاق دستش را بلند كرد و گفت : اين مثال  مي خواهد به ما بگويد كه برنامه زماني ما هر قدر هم كه پر و فشرده باشد ، اگر واقعاً سخت تلاش كنيم هميشه مي توانيم كارهاي بيشتري در آن بگنجانيم . استاد پاسخ داد : « نه ! نكته اين نيست، حقيقتي كه اين مثال به ما مي آموزد اين است كه اگر سنگ هاي بزرگ را اول نگذاريد، هيچ وقت فرصت پرداختن به آن ها را نخواهيد يافت.

سنگ هاي بزرگ زندگي شما كدام ها هستند؟ فرزندانتان ، محبوبتان، تحصيلتان، روياهايتان ، انگيزه هاي با ارزش ، آموختن به ديگران، انجام كارهايي كه به آن عشق مي ورزيد، زماني براي خودتان، سلامتي تان و .... »
به ياد داشته باشيد كه ابتدا اين سنگ هاي بزرگ را بگذاريد،در غير اين صورت هيچ گاه به آن ها دست نخواهيد يافت. اگر با كارهاي كوچك ( شن و ماسه ) خود را خسته كنيد، زندگي خود را با كارهاي كوچكي كه اهميت زيادي ندارند پر مي كنيد و هيچ گاه وقت كافي و مفيد براي كارهاي بزرگ و مهم ( سنگ هاي بزرگ ) نخواهيد داشت.
پس امشب يا فردا صبح ، هنگامي كه به اين داستان كوتاه فكر مي كنيد، اين سوال را از خود بپرسيد : « سنگ هاي بزرگ زندگي من كدام اند؟  آنگاه، اول آنها را در كوزه خود بگذاريد!!.»




:: موضوعات مرتبط: مدیریت زمان , ,
|
امتیاز مطلب : 93
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: